loading...
بهترین اس ام اس
بهنام علیپور بازدید : 86 یکشنبه 16 آبان 1389 نظرات (0)

توحید در عقیده و عمل

*h-ì/ /1 9bì/g h 9ed

رسالتتبیین «مکتب» و تصحیح باورهای مردم در مسائل عقیدتی و بینشی، بر عهده«امام» است. امامان با سخن و عملشان هم صورت صحیح اعتقادات رامی‌نمایانند، هم با انحرافات عقیدتی مقابله و مبارزه می‌کنند. این کهتوحید ناب چیست و خداباوری و عقیده به مبدا و معاد چه نقشی در زندگی داردو شیوه انبیا و مرامشان کدام است و تداوم خط رسالت در قالب «امامت» چگونهاست و دین چیست و اهل‌بیت علهیم‌السلام کیانند و چه مسوولیتی دارند ووظیفه امت در قبال امام چیست، همه و همه جلوه‌هایی از «پیام‌های اعتقادی»عاشورا است. اگر به قیام سیدالشهداء علیه‌السلام از این دیدگاه بنگریم،درس‌‌های عظیمی را خواهیم آموخت و عاشورا را کلاس درسی خواهیم یافت که درسخنان امام و عاشوراییان، متجلی گشته است.

حتی رجز‌های اصحاب امام و خطبه‌های امام و اهل‌بیت، چه قبل از شهادت و چه در مقطع اسارت، پر از نکته‌های عقیدتی است.

علاوهبر بُعد نظری و تبیین خطوط اصلی و روشن دین، تجلی این باورها در عمل آنان،جلوه دیگری از بعد اعتقای مساله است. مثلا «توحید» را نه صرفا از بعدنظری، بلکه توحید در عبادت و اطاعت را نیز در صحنه عاشورا و انقلاب امامحسین علیه‌السلام می‌توان دید و این، بسی آموزنده‌تر و تاثیرگذارتر ازجنبه‌ فکری و ذهنی موضوع است. عقیده به خدا و قیامت، نه تنها به صورت یکباور خشک ذهنی، بلکه منشا اثر در زندگی فردی و اجتماعی مسلمان مطرح است وتلاش‌های او را حتی در صحنه مبارزه، جهت می‌دهد. اعتقاد به امامت نیز، نهصرفا در حد یک بحث کلامی و احتجاجات قرآنی و حدیثی در مورد این که پس ازپیامبر، چه کسی خلافت دارد، بلکه به عنوان نظام سیاسی و پذیرش ولایتپیشوای صالح و خط مشی منطبق بر قرآن و سنت رسول و این که چه کسی شایستهزمامداری امت اسلامی است، مطرح می‌گردد.

جایگاه اهل‌بیت‌ پیامبرصلی‌الله علیه و آله در جامعه اسلامی نیز از همین زاویه قابل طرح است ونیز اصل مساله رسالت حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله و قرآن و وحی و شفاعتو ... بايد هر کدام به نحوی که دارای «پیام» است، در نهضت عاشورا موردمطالعه قرار بگیرد. تنها در این صورت است که حرکت عاشورایی در امتدادزمان، گسترش و دوام می‌یابد و نسل‌های امروز و آینده را در مورد خطاب قرار می‌دهد و هدایتگر می‌شود.

بعد اعتقادی کربلا نبایدمورد غفلت قرار گیرد، هم محتواهای عقیدتی که در مجموعه این حماسه متجلیاست، هم اساس نهضت کربلا که برای حفظ باورهای ناب از زوال تحریف بود. اینهدف مهمی بود که شهید بزرگی همچون ابا عبدالله الحسین علیه‌السلام فدایتحقق آن شد.

در سخنان امام حسین علیه‌السلام و یاران او،مفاهیم بلندی از اعتقادات در محورهای خداشناسی، رسالت انبیاء، نقش وحی وقرآن در زندگی، اصالت دین و گمراهی بدعت‌گذاران، زندگی ابدی و حیات پس ازمرگ، بهشت و جهنم، حساب و اجر و عذاب، شفاعت، حقانیت امامان برای ولایت وخلافت، وظیفه مردم نسبت به حجج‌ الهی، نفاق دنیاپرستان، استفاده از عقایددینی برای اغفال مردم و ... دیده می‌شود که جای مطالعه دارد.

 

*h-ì/ /1 9bì/g h 9ed

توحید در عقیده و عمل

عقیدهبه «توحید» و خداباوری، تنها در ذهن یک مسلمان موحد نمی‌ماند، بلکه در همهشوون و شرایط و زوایای زندگی او سایه می‌افکند. این که خدا کیست و چیست واین شناخت چه تاثیری در زندگی عملی و موضع‌گیری‌های اجتماعی مسلمان دارد،جایگاه این عقیده را در حیات، نشان می‌دهد.

عقیدهبه خدایی که راست است، راست می‌گوید، وعده‌هایش تخلف‌ناپذیر است، اطاعتشواجب است، نارضایی او موجب دوزخی شدن است، در همه حال، حاضر و ناظر انساناست، کمترین کار انسان از علم و بصیرت او پنهان نیست، مجموعه این باورهاوقتی به صورت «یقین» در آید، موثرترین عامل تاثیر‌گذار در زندگی است.

مفهوم توحید، تنها در بینش و دیدگاه نیست، بلکه در بعد عملی، به «توحید در اطاعت» و «توحید در عبادت» تبدیل می‌شود.

امامحسين علیه‌السلام پیشاپیش، از شهادت خود، با خبر بود و جزییات آن را هممی‌دانست. پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله نیز مکرر این حادثه را پیشگوییکرده بود. این علم و اطلاع قبلی، نه تنها رای او را بر ادامه راه و ورودبه میدان جهاد و شهادت، سست یا آمیخته به تردید نکرد، بلکه شهادت‌طلبی اورا افزون‌تر ساخت. آن حضرت با همین ایمان و باور، به کربلا آمد و به جهادپرداخت و عاشقانه به دیدار خدا شتافت.

حضرتضمن خطابه‌ای که درباره حرکت خویش و امتناع از بیعت و استناد به نامه‌هایکوفیان بود، در پایان، ضمن گلایه از عهدشکنی کوفیان فرمود: «تکیه‌گاهمخداست و او مرا از شما بی‌نیاز می‌کند. «سَیُغنی اللهُ عَنکُم» در ادامهراه نیز وقتی با عبدالله مشرقی ملاقات کرد و او و همراهش اوضاع کوفه و گردآمدن مردم را برای جنگ با آن حضرت بیان کردند، پاسخ امام این بود که«حَسبِیَ اللهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ.»

حتی در مواردمتعددی اصحاب و بستگان و اقوام او از روی خیرخواهی و دلسوزی آن حضرت را ازرفتن به عراق و کوفه بر حذر می‌داشتند و بی‌وفایی مردم و مظلومیت و تنهاییپدرش امیرالمومنین و برادرش امام مجتبی علیه‌السلام را یادآور می‌شدند. هریک از اینها کافی بود که در دل فرد معمولی، ایجاد تردید کند، اما باورروشن و عقیده یقینی او و خدایی دانستن این راه و انتخاب، سبب شد در مقابلعوامل یاس‌آفرین و تردیدساز بایستد و قضای الهی و مشیت او را بر هر چیزمقدم بدارد. وقتی ابن عباس از امام حسین علیه‌السلام می‌خواست که راهدیگری جز رفتن به عراق برگزیند و با بنی‌امیه در نیفتد، حضرت ضمن تبییناهداف و نیّات امویان، فرمود: «انّی ماضٍ فی امرِ رسولِ‌الله صلی‌اللهعلیه و آله حَیثُ اَمَرَنی و اِنّا لله و انّا الیهِ راجعون»(1) و تصمیمخود را در پایبندی به فرمان حضرت رسول و بازگشت به جوار رحمت خدایهستی‌آفرین باز گفت؛ چرا که به حقانیت راه و درستی وعده‌های خدا باور داشت.

«یقین»،نمودی از وضوح و روشنی باور نسبت به دین و فرمان خدا و حکم شریعت است.گوهر یقین در هر جا که باشد، او را مصمم و بی‌باک می‌سازد. صحنه عاشوراجلوه یقین بود. یقین به حقانیت راه خود، یقین به باطل بودن دشمن، یقین بهحق بودن معاد و حساب و محاسبه رستاخیز و یقین به حتمیت مرگ و ملاقات باخدا، در درجه بالایی در دل امام و عاشوراییان وجود داشت و جهت‌دهندهمقاومت و کیفیت عمل و ثبات قدم در راه انتخابی بود.

«استرجاع»(گفتن انا لله و انا الیه راجعون) علاوه بر آن که هنگام آگاهی از مرگ یاشهادت کسی گفته می‌شود، در منطق امام حسین علیه‌السلام، یادآور فلسفه بلندهستی و حیات و سرنوشت «از اویی و به سوی اویی» است که بارها امام در طولراه آن را بر زبان آورد، تا این عقیده، جهت‌ دهنده تصمیم‌ها و عمل‌ها باشد.

یقین»،هم در «موضوع» بود؛ یعنی شناخت روشن هدف و راه و وضعیت، هم در «حکم» بود؛یعنی تکلیف بودن جهاد و شهادت در آن شرایط به نفع اسلام، هم در عقیده به«خدا» و هم به «آخرت» بود که مقوم اصلی پا گذاشتن در میدانی است که گروهیمی‌خواهند جان بدهند و فدا شوند. وقتی وهب بن عبدالله برای دومین بار دركربلا به میدان جنگ رفت، در رجز خویش، خود را با عناوینی همچون «مومن بهرب» و «موقن به رب» معرفی کرد. (2)یقین»، هم در «موضوع» بود؛ یعنی شناختروشن هدف و راه و وضعیت، هم در «حکم» بود؛ یعنی تکلیف بودن جهاد و شهادتدر آن شرایط به نفع اسلام، هم در عقیده به «خدا» و هم به «آخرت» بود کهمقوم اصلی پا گذاشتن در میدانی است که گروهی می‌خواهند جان بدهند و فداشوند. وقتی وهب بن عبدالله برای دومین بار در كربلا به میدان جنگ رفت، دررجز خویش، خود را با عناوینی همچون «مومن به رب» و «موقن به رب» معرفیکرد. (2)

توحید در نصرت‌خواهی و فقط و فقطبر خدا اعتماد کردن، از جلوه‌های دیگر نقش‌آفرینی عقیده در عمل است. امامحسین علیه‌السلام تنها تکیه‌گاهش خدا بود، نه نامه‌ها و حمایت‌ها وشعارها. وقتی سپاه حر راه را بر کاروان امام بست، حضرت ضمنخطابه‌ای که درباره حرکت خویش و امتناع از بیعت و استناد به نامه‌هایکوفیان بود، در پایان، ضمن گلایه از عهدشکنی کوفیان فرمود: «تکیه‌گاهمخداست و او مرا از شما بی‌نیاز می‌کند. «سَیُغنی اللهُ عَنکُم» (3) درادامه راه نیز وقتی با عبدالله مشرقی ملاقات کرد و او و همراهش اوضاع کوفهو گرد آمدن مردم را برای جنگ با آن حضرت بیان کردند، پاسخ امام این بود که«حَسبِیَ اللهُ وَ نِعمَ الوَکیلُ.» (4)

صبح عاشورا نیز،وقتی سپاه کوفه با همهمه رو به اردوگاه امام تاختند، دستانِ نیایشگر امامحسین علیه‌السلام رو به آسمان‌ها بود، وی چنین می‌گفت: خدایا! در هرگرفتاری و شدت، تکیه‌گاه و امیدم تویی و در هر حادثه که برایم پیش آید،پشتوانه منی، چه بسا در سختی‌ها و گرفتاری‌ها که تنها به درگاه تو رویآورده و دست نیاز و دعا به آستان تو گشودم و تو آن را بر طرف ساختی ... .(5)

این حالت و روحیه، جلوه بیرونی، عقیده قلبی به مبدا و یقین به نصرت‌ الهی است و توحید در دعا و طلب را می‌رساند.

هدفاصلی معارف دین، تقرب بندگان به سوی خداوند است. این محتوا حتی درزیارتنامه‌های شهدای کربلا به ویژه زیارت امام حسین علیه‌السلام نیز مطرحاست. علی‌رغم تبلیغات سوء و جاهلانه‌ای که شیعه را به بدعت متهم می‌کنند وزیارت قبور اولیاء الهی را شرک می‌پندارند، در فرهنگ زیارت، خود این عملگامی برای تقرب به خدا شمرده شده است که توحید ناب است. در بخشی از زیارتامام‌ حسین‌ علیه‌السلام که با فراز «اللهم مَن تَهَیا و تَعَبا...» شروعمی‌شود، خطاب به خداوند می‌گوییم:

خدایا! هر کس که آماده شود ووسایل فراهم کند و به امید دست یافتن به نعمت و موهبتی سراغ یک مخلوق رود،تا از هدایا و جوائز و عطاهای او بهره‌مند شود، آماده شدن و زمینه چیدن منو سفر من به سوی تو و برای زیارت قبر ولی تو است و با این زیارت، به توتقرب می‌جویم، و هدیه و عطا و جایزه را از تو امید دارم... . (6)

در‌ادامه نیز با حالت حصر، می‌گوییم: تنها تو را قصد و آهنگ کردم و تنهاآنچه را نزد تو است می‌خواهم؛ «فالیکَ قَصَدتُ و ما عِندُکَ ارَدتُ.»

اینهانشان دهنده بعد توحیدی تعالیم شیعی است که مراقد معصومین و زیارت اولیاءالهی را هم معبر و مسیری برای رسیدن به توحید خالص می‌داند و تعبد به امرالهی است که بزرگداشت اینان را توصیه فرموده است.

 

پی‌نوشت‌ها:

1- موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 321 .

2- بحارالانوار، ج 45، ص 17، مناقب، ج 4، ص 101 .

3- موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 377 .

4- همان، ص 378 .

5- اللهم انت ثقتی فی کل کرب... (بحارالانوار، ج 45، ص 4).

6- تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج 6، ص 62.

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 517
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 23
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 141
  • آی پی دیروز : 41
  • بازدید امروز : 233
  • باردید دیروز : 105
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 899
  • بازدید ماه : 1,258
  • بازدید سال : 4,379
  • بازدید کلی : 43,502